
انرژی بهعنوان نهاده مصرفی در همه بخشهای اقتصاد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای نیل به هدف مذکور، از تحلیلهای هم انباشتگی پانل و جهت تخمین روابط کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب از برآوردگرهای حداقل مربعات معمولی پویا( DOLS) و روش میانگین گروهی( MG) استفاده شد.
برآورد بلندمدت مدل بیان میدارد که ارتباط معنیدار و مثبت میان سرمایه و تولید ناخالص داخلی با مصرف انرژی و یک ارتباط غیر معنیدار متغیر نیروی کار با مصرف انرژی وجود دارد.
همچنین وجود رابطه کوتاهمدت بین تمامی متغیرهای مدل تایید گردید.
در فضای پسابرجام ضرورت دیپلماسی انرژی در راستای توسعه اقتصادی و ارتقا جایگاه کنونی ایران در منطقه و جهان قابل تامل است.
در این رابطه و در پرتو سیاست خارجی توسعهگرا، دولت یازدهم با تاکید بر تعاملگرایی و همزیستی سازنده با جهان، اعتدالگرایی و تنشزدایی، اعتمادسازی، و چند جانبهگرایی، بستر را برای پیشبرد بهینه دیپلماسی انرژی فراهم کرده است.
به عبارت دیگر، دولت خواهد توانست در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا و با لحاظ کردن واقعیتهای داخلی و موقعیتی( هارتلند انرژی )، به شکار فرصتهای پدیدار شده در فضای پسابرجام، به منظور توسعه اقتصادی بپردازد.
حال این پرسش مطرح است که اتخاذ دیپلماسی انرژی در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا با چه سازوکاری زمینه را برای توسعه اقتصادی فراهم خواهد کرد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح است که اتخاذ دیپلماسی انرژی در چارچوب سیاست خارجی توسعهگرا، موجب توسعه اقتصادی کشور خواهد شد.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با هدفی کاربردی و به منظور سنجش رابطه بین سیاست خارجی توسعهگرا، توسعه اقتصادی و دیپلماسی انرژی نگاشته شده است.
منبع : انرژی در اقتصاد
نظرات شما عزیزان:

